خیلی وقته همه فکر و ذهن من اینه که " من دارم اکسیژن حروم میکنم و میخوام نباشم " چون هر سری میگم کار میخوام و میخوام که زندگی خودمو داشته باشم جوابش یا شوهر کن هرکار خاستی کنه یا تو که نیاز نداری براچی میخوای اینا رو و . بدون هیچ غم و ناراحتی و افسردگی و چیله ای ، فقط میخوام زندگیم تموم شه نباشم بعد سرشب دوستم پیام داده میگه به زور دارم درسمو میخونم که تموم شه زودتر عروسی بگیرم شوهرمم گفته اجازه نداری کار کنی -_- بعد سرشب بحثشون شده بود چون دوستم کادوی
+ عکسو باید با فتوشاپ درستش کنم - من میکنم + - نکنم ؟ + دیگه خیلی مهرت به دلم داره میفته البته بعدا ازش پرسیدم ینی معیارت فتوشاپ یاد داشتن بود ؟ گف نه تاحالا دختر به این فعالی و مفیدی ندیده بودم ------------------ شب بعدش یه استوری گذاشتم اینستا یه تیکه از آهنگ سهراب ام جی ، خیلیم سنگین بود :))))) رپلای کرد و شروع کردیم به صحبت کردن ، از هدفاش گف از هدفام گفتم ، از علاقه هامون صحبت کردیم و بعد از یک ساعت چت کردن ، دوباره بهم گف مهرت خیلی به دلم نشست و من
درباره این سایت